خورشید نه آنسـت که هر روز بچـرخد
خورشید سری بود جدا شد به جفا، های

سکوت محض

سکوت محض
یک وجود
بی وجود
...
صرفا جهت اظهار وجود
:)

مجنون بود «

ببخشید

نمیدونم چی شد

یهویی دلم این پست رو خواست:/

...

مجنون بود
و یا شاید مجنون شد
و یا شاید مجنون کردنش
یک مجنون ساده نه
یک جانی مستانه
یک عاشق، که زده هفت خط ز پیمانه
عاشق؟
عاشق بود؟
نمیدانم
.
و اگر عاشق، لایق بود؟
نمیدانم
.
مجنون بود
عاشق بود
دیوانه شده بود
.
بین خودمان باشد
چه معشــــــــــــــوقی را برگزیده بود ها
.
عاشق که شوی
هیچ نمی فهمی
هیچ نمیگیری، در ذهن
هیچ نمیخواهی
هیچ میدانی؟
میدانی؟
میدانی؟
میدانی عاشق شدن یعنی چه؟
.
نمیدانم
.
یک سوال؟
کدامشان مجنون بودند؟
کدامشان عاشق؟؟؟
.
در مغزم نگاشته اند:
عشق یک طرفه نباید باشد
اما بود
آیا بود؟
.
مجنون شد
عاشق شد
و این چنین خودش معشوق شد
.
که را میگویم؟
همان عاشقی که از برای جزیره ای
معشوق شد
.
و چه معشوقی!!!
جزیره عاشق شود میدانی یعنی چه؟
یعنی فانی شدی
مجنون رحمات ربانی شدی
.
و اینگونه مجنون شد
یک مجنون جانی
و چه عشقی
که نگذشت از آن فرشته های جسمانی
.
و اینگونه مجنون شد
معشوق را بلعید
سال ها کس نفهمید
.
چه عاشق هایی که در مجنون ماندند
و چه عشقی مجنون به آنها داشت
.
کاش مثل مجنون باشم
.
عاشق یار شدن بحر من نیست
کاش لا اقل عاشق یار یار باشم

پ.ن:
دیشب اتفاقی افتاد
که با شرح دادن من به صورت بالا نابود شد
دیشب بعد مدت ها دوباره شهیدی آوردند به هیئتمان
شهیدی عاشق که برای رسیدن به معشوقش در عشق مجنون سوخت.
مجنونا چه کردی با یارانمان
هنوز که هنوز از از قلبت میکشند بیرون آنان را.
هعععععععی
ببخشید
.::سین، سکوت محض::.

:)(